قطب سازي در فوتبال فراموش نشود
پس از سالها يکهتازي در تيم پرسپوليس و استقلال در فوتبال ايران و تبديل فوتبال ما به دو قطبي، بسياري از تيمهاي بزرگ شهرستان با ناراحتي از اين قضيه به دنبال راهي براي احقاق حق خود و نشان دادن اين واقعيت بودند که اگر از استقلال و پرسپوليس قويتر نيستند قطعا از آنها ضعيفتر هم نخواهند بود. در چنين فضايي بود که پس از گذشت سالها از درخشش تيمهاي شهرستاني بار ديگر شاهد بوديم که سپاهان، ذوبآهن، تراکتورسازي و فولاد طي ده سال اخير توانستند خود را به سطح اول فوتبال ايران تحميل کنند تا حتي کارشان به فتح سکوهاي قهرماني در ليگ و نايب قهرماني آسيا هم برسد. در اين ميان توجه فوتبالدوستان شهرستاني به تيمهاي محبوب شهرستان اين نويد را داد که فوتبال ايران پس از سالها از يوغ دو قطبي بودن نجات پيدا کرده و قرار است از اين پس شايسته سالاري در همه جا حاکم باشد. به همين سادگي بود که تراکتورسازي کاري کرد تا حتي 80 الي 90 هزار تماشاگر را به استاديوم تبريز بکشاند و اين حالت به شکلي ديگر براي ذوبآهن و سپاهان اتفاق افتاد و فولاد که البته پس از چهار سال درخشش، متاسفانه قدر خود را ندانست. خوشبختانه غير از اين سه تيم، شاهد درخششهاي گاه و بيگاه تيمهاي ديگري از شهرهاي گوناگون بوديم که به رغم مقطعي بودن درخشششان باز هم باعث رونق هر چه بيشتر فوتبال شدند و اين واقعيتي خوب و اميدوارکننده است که در چند سال اخير بيشتر مشهود بود.
***
تراکتورسازي را ميتوان در صورت قطببندي فوتبال ايران به قطب سوم تشبيه کرد قطبي که هم به لحاظ تماشاگر و هم قدرت و هم کسب عناوين برتر توانسته در سطح اول فوتبال بدرخشد. خوشبختانه استقلال خوزستان هم به عنوان يک تيم پرطرفدار در اين يکي دو سال و به ويژه ليگ پانزدهم نشان داد که قابليت قطب شدن را از هر حيث دارد که براي اين تيم خوب منتظر فصل آينده ميمانيم اما در مورد تراکتورسازي تحت هيچ شرايط سکوت را جايز ندانسته و وظيفه خود ميدانيم که اين تيم پرقدرت را از هر حيث براي آينده درخشاني که پيش رو دارد مورد حمايت قرار دهيم. تراکتور اگرچه ليگ پانزدهم را با رتبه چهارم به پايان رساند و در ليگ قهرمانان هم با تلخي حذف شد اما در عين حال نشان داد که از چه پتانسيل کمنظيري سود ميبرد. حالا که فوتبال مقطعي شده انتظار ميرود که دستاندرکاران و مديران تراکتورسازي براي ساختن تيمي قدرتمندتر از گذشته برنامهريزي کرده و براي ليگ شانزدهم تيمي را روانه کنند که به کمتر از قهرماني رضايت ندهد. بدون ترديد رقابت سرخابيها با تراکتورسازي، ذوبآهن و سپاهان و البته استقلال خوزستان ميتواند جذابيتهاي فوتبال ايران را در آستانه مسابقات مقدماتي جهاني دو چندان نمايد و اين رقابت حتي منجر به افزايش توان و قدرت تيم ملي هم شود. بديهي است که خواست اصلي فوتبالدوستان داشتن تيمي پرقدرت در رقابتهاي مقدماتي جامجهاني است که اين کار مستلزم توجه بيشتر به قدرتهاي جوان تراکتورسازي است. اما آيا دوستان به اهميت اين موضوع پي بردهاند؟
***
مشکلاتي که براي تراکتورسازي پيش آمده تا اين تيم براي فصل آينده نتواند تعدادي از شمارههاي فعلي خود را در خدمت داشته باشد ميتواند ترمز اين تيم را در سير همواري که در پيش گرفته بکشد! در اين ميان واقعاً چاره چيست؟ آيا مديران تراکتورسازي فقط بايد منتظر سربازان قابل و درجه اول باشند تا قدرت تيمشان را دو چندان نمايد يا اين که غير از سربازهاي طراز اول ميتوانند باب مذاکرات جدي خود را با چند ستاره مطرح ديگر فوتبال ايران باز کنند؟